مسافرت قم و کچل شدن
پسر خوشکلم عزیز دلم سلام
منو ببخش که با این تاخیر دارم برات می نویسم........
پسر گلم برای اولین بار بابا جونی سرت را قبل از اینکه بریم مسافرت در تاریخ 93/03/25 کچل کردن...... خیلی جالب بود که خیلی آروم نشسته بودی و تکون نخوردی ت کار باباجونی تموم شد و بعد بردم جلوی آیینه دستد زدی به سرت و زدی زیر خنده.......... خیلی حرکتد جالب بود.
اینم عکست
از تاریخ دوشنبه 26 خرداد بامامان جونی رفتیم قم و از اونجایی که دیر به فکر بلیط افتادیم مجبور شدیم با قطار اتوبوسی بریم در مسیر رفت قبل از اینکه سوار قطار بشیم شما خواب رفتی و نفهمیدی سوار چی شدیم فکر می کردی اتوبوس هست و بگذریم که همه ملت خوب بودند و شما بیدار در بغل من و در حال قطار گردی......
خلاصه سفر بسیار بسیار بسیار خوبی بود و به جمکران و گلزار شهدا هم رفتیم روز آخر هم خاله اینا که رفته بودند شمال به ما ملحق شدند و خیلی بیشتر به ما خوش گذشت......و پنجشنبه شب هم دوباره با قطار برگشتیم که ین دفعه شما متوجه شدی و کلی ذوق کرده بودی قطار قطار می کردی.........
اینمعکس از سفرمون